اغلب مردم گلهوار گرد هم مینشینند، بیآنکه دربارهی اوضاع عمومی و تکالیف اجتماعی خود کلمهای به زبان آرند، بلکه تنها از گفتن و شنیدن گفتارهای هزل و یاوه خوشحال و شاد میشوند و میخندند. به راستی این مردم را به راه راست آوردن، بسیار دشوار است.
"کنفسیوس"
...........................................................................................................
سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
چالاک باش تا هوشیار باشی
"زرتشت"
.........................................................................................................
بیشترین تاثیر افراد خوب زمانی احساس میشود که از میان ما رفته باشند.
"ارسطو"
ملانصرالدین روزی به بازار رفت تا دراز گوشی بخرد.
مردی پیش آمد و پرسید: کجا می روی؟
گفت:به بازار می روم تا درازگوشی بخرم .
مرد گفت: انشاءالله بگوی.
گفت: اینجا چه لازم که این سخن بگویم؟
درازگوش در بازار است و پول در جیبم.
چون به بازار رسید پولش را بدزدیدند. چون باز می گشت،
همان مرد به استقبالش آمد و گفت: از کجا می آیی؟
گفت: از بازار می آیم انشاءالله،
پولم را زدند انشاءالله ،
خر نخریدم انشاءالله
و دست از پا درازتر بازگشتم انشاءالله!
باغ بی برگی که میگوید که زیبا نیست
باغ بی برگی خنده اش خونی است اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد
بر آن پادشاه فصلها پاییز...